اشکانیان (۲۵۰ پ. م ۲۲۴ م.) که از تیره ایرانی پرنی و شاخه‌ای از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای حدود باختر بودند، از ایالت پارت که مشتمل بر خراسان فعلی بود برخاستند. نام سرزمین پارت در کتیبه‌های داریوش پَرثَوَه آمده است که به زبان پارتی پهلوی می‌شود. چون پارتیان از اهل ایالت پَهلَه بودند، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز می‌توان خواند. ایالت پارتی ها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی دریای مازندران و از شمال به ترکستان و از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمک و سیستان محدود می‌شد. قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق دریای مازندران می‌زیستند در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحیه خراسان مسکن گزیدند.
شاهنشاهی اشکانی، بلند مدت ترين حکومت تاريخ ايران محسوب می شود. از به تخت نشستن ارشک اول (248 پ م) تا سرنگونی اردوان چهارم به دست اردشير پابکان (226 ب م)، اشکانيان به مدت 476 سال به تمام يا قسمتی از ايران فعلی و سرزمينهای پهناور ديگری در حاشيه فلات ايران حکومت کردند. به دليل کمبود اطلاعات در مورد اين سلسله، نوشته های در مورد آنها به نوشتن خلاصه ای از تاريخ پرفراز و نشيب اين سلسله بسنده می کنند و اکثرا" وارد جزئيات تاريخ آنها نمی شوند. از جمله جزئيات مهم در سرگذشت شاهان اشکانی، شرايط به سلطنت رسيدن آنها و ترتيب سلطنتی پادشاهان آنست که گنگی هردو اين مسائل، سالهاست دانشمندان بسياری را به خود مشغول کرده.
يکی از مهمترين مسائل در شناخت تاريخ اوليه اشکانيان، دانستن اصليت آنها در قبيله «پرنی» است. اکثر تواريخ معمول، به خصوص آنهايی که در اروپا نوشته شده اند، اشکانيان را پارتی می خوانند، اما اين حقيقتيست که ارشک و بقيه شاهان اشکانی، به قبيله پرنی، يکی از قبايل اتحاديه «ده» متعلق بودند.
پارت يا «پرثو»، يکی از شهربهای شاهنشاهی هخامنشی بود. از کتيبه بيستون می دانيم که ويشتاسپ، پدر داريوش بزرگ، در زمان کورش و کمبوجيه به عنوان شسب پارت به اين منطقه حکومت می کرد. به نظر می آيد که پارت و مردم آن به نسبت متمدن بوده اند و در شهرهای بزرگی مانند ابرشهر (نيشاپور بعدی) و روستاها به سر می بردند و اقتصادی متکی بر کشاورزی داشته اند. تقسيمات کشوری پارت نيز حاکی از آن است که پارت و شهرب «هيرکانه» (گرگان)، اکثرا" به يکديگر متصل بوده اند و تحت نظارت يک شسب اداره می شده اند.
از حمله اسکندر و پايه گذاری سلطنت سلوکی، تقسيمات کشوری هخامنشی دست نخورده باقی می ماند و شسبهای يونانی به حکومت شهرب پارت گمارده می شوند. اين شهرب اکثرا" همراه با شهرب ماد که از نظر زبانی و فرهنگی با آن بسيار نزديک بوده، قطب مشترک سياسی را تشکيل می داده اند که تا مدتها طرفدار پادشاهان سلوکی محسوب می شده است. 
در اوايل سده سوم پيش از ميلاد، از جهت شمال شرق شهرب پارت و در غرب شهربهای باختر و سغد، اتحاديه قبايل موسوم به «ده» که از صحرانشينان منطقه جنوب و غرب رود جيحون بودند، شروع به حمله به مرزهای پارت می کنند. از اين اتحاديه در کتيبه بيستون نيز سخن رفته و به نظر می آيد که يکی از قبايل آن، ماساگتهای معروف بوده اند که کورش بزرگ در جنگ با آنها کشته شد. سکونت قبايل ده در منطقه شمال رود اترک و جنوب و غرب جيحون، مسئله ايست که به دليل وجود شهرهايی به نام دهستان در اين منطقه، قابل اثبات است. به نظر می آيد که زبان مردم «ده» گويشی از يکی از زبانهای ايرانی شرقی بوده که احتمالا" به زبان سکاها، بخصوص سکاهای هئومه ورگه که در شرق آنها می زيستند، نزديک بوده. وجود کلمات خاص ايرانی شرقی در زبان پارتی ميانه می تواند گواهی بر اين مطلب باشد.
در اواسط دهه 250 پ م، قبيله «پرنی» از بقيه قبايل «ده» جدا شده و به سمت مغرب کوچ کرده است. برطبق گاهشماری خود اشکانيان و تقويم آنها، بزرگان قبيله پرنی در سال 248 پ م، شخصی به نام ارشک را به رهبری خود انتخاب می کنند. قبيله پرنی به رهبری ارشک به شهرب پارت حمله می کند و موفق می شود که آندراگوراس شسب ، مقدونی را شکست دهد و اولين سلطنت اشکانی را شالوده ريزی کند (238 پ م). در واقع تاسيس سلطنت اشکانی در پارت را بايد از سال 238 ق.م دانست.

سلسله ی اشکانیان : پادشاهی ارشک ( اشک اول )

به روایت ژوستین ،ارشک شخصی بی نام و نشان بود که مدتها به راهزنی اشتغال داشت . وی پس از اعلام استقلال دیودوت ، از او پیروی کرده ، با دسته ای از راهزنان به پارت آمد و آندروگوراس والی پارت را شکست داد . 
سپس گرگان را گرفت و قشونی نیرمند ترتیب داد ، زیر از سلکوس – آخرین شاه سلوکیان – درهراس بود . سپس با پسر دیودوت عقد اتحادی بست و سلوکوس را شکست داد.
ارشک در سال 248 قبل از میلاد در یکی از جنگها علیه سلوکوس کشته شد . برخی معتقدند که ارشک تنها آغازگر قیام بود ، لیک موفق به تشکیل حکومت نگشت و این مهم را برادرش – تیرداد – به انجام رسانید ، در هر حال مدت حکومت و یا قیام ارشک 2 سال از سال 250 تا 248 قبل از میلاد بود.
ارشک اول بعد از دو سال پادشاهی کشته شد و برادر او تیرداد جانشینش شد. تیرداد هم خود را ارشک نامید و به ارشک دوم تبدیل شد. گرچه ارشک و تیرداد پایه گذاران اشکانیان بودند ولی تاسیس آن توسط 
« متیره دات » ( مهرداد اول – ششمین اشک ) و قدرت یافتنش در دوره حکومت مهرداد دوم ( نهمین اشک ) بود. 

سلسله ی اشکانیان : آپادشاهی تیرداد اول ( اشک دوم )

تیرداد اول برادر اشک اول ( اردشیر بابکان ) بود که پس از کشته شدن او به قدرت رسید.
تیرداد اول با سکاها پیمان اتحاد بست و با سپاهی از سکاها بار دیگر عازم پارت شد ، اما در همان هنگام دیودورت درگذشت و پسرش به قدرت رسید .
تیرداد اول با پسر دیودورت وارد مذاکره شد و او را از اتحاد با سلکوس دوم برحذر داشت ، و به طرف خود جلب کرد . در جنگی که رخ داد ، سلوکوس دوم شکست سختی خورد و به طرف سوریه عقب نشینی کرد ، لیکن پس از فراهم آوردن سپاهی بار دیگر به جنگ تیرداد اول رفت ، به روایتی که صحت آن چندان مشخص نیست در آن جنگ که در سال 247 قبل از میلاد رخ داد ، نیز دوباره شکست خورد و اسیر گشت .
این سال مبدا تشکیل دولت اشکانیان محسوب می گردد . تیرداد اول با درایت بسیار به تحکیم مبانی دولت تازه تاسیس پرداخت ، و در نقاط صعب العبور و مستحکم به ساختن دژها و استحکامات پرداخت ، در همین رابطه شهر دارا را در حدود دره گز در خراسان بساخت و به عنوان پایتخت خود قرارداد .
تیرداد اول نیز مانند هخامنشیان عنوان شاه بزرگ را برای خود برگزید . به روایتی اشکانیان خود را از نسل هخامنشیان می دانستند، و بر این اساس ، 
فری یاپت – پدر ارشک و تیرداد اول – پسر اردشیر دوم هخامنشی بوده است . صحت این ادعا نه قابل تکذیب و نه قابل اثبات است ، . درگذشت تیرداد اول به سبب پیری بود . مدت حکومت او 34 سال یعنی از سال 248 تا 214 قبل از میلاد بود .

 سلسله ی اشکانیان : پادشاهی اردوان اول ( اشک سوم )

 اردوان اول جانشین تیرداد اول با استفاده از درگیری آنتیوخوس سوم با آخه لااوس ، تصمیم گرفت تا در یک حرکت بزرگ و چشمگیر به ماد بتازد ، پس چنین کرد و راهی را که از گرگان به کوههای کردستان می رفت ، تحت تسلط خود درآورد .
وی موفق به تسخیر همدان گشت . آنتیوخوس سوم با آگاهی از این وضع ، با یک سپاه 120 هزار نفره به سوی همدان رهسپار شد و توانست آن شهر را تسخیر کند و معبد آناهیتا را غارت کند ، لیکن پارتیها با شیوه جنگ و گریز معروفشان ، به سوی پارت عقب نشستند و قناتهای سر راه را کور کردند .
سر انجام کار به مذاکره و انعقاد صلح انجامید ، بدینگونه از این زمان سلوکیان استقلال پارت را شناختند و به انعقاد معاهده با آنان پرداختند . اردوان اول در سال 196 قبل از میلاد درگذشت و مدت 18 سال حکومت کرد. پس از ادروان اول فری یاپت ( اشک چهارم ) جانشین وی شد.

سلسله ی اشکانیان : پادشاهی فری یاپت ( اشک چهارم )

 فریاپت یا فری‌ یاپیت (اشک چهارم) چهارمین شاه سلسله ی اشکانی است. او پس از پدرش اردوان یکم به شاهی رسید. 
نام اصلی او مشخص نیست و فـری یـاپت در اصل، لـقب او بوده است ، وی پسر اردوان اول بود که پـس از درگـذشت اردوان در سال 196 قبل از میلاد به قـدرت رسید ، دوران حکومت او به صلح و آرامش گذشت، زیرا باختری ها متوجه هند بودند و با اشکانیان كاری نداشتند.
پادشاهی او همزمان با سلطنت آنتیوخوس سوم سلوکی بود. 
او پدر فرهاد یکم و مهرداد یکم بود که پس از او به ترتیب به پادشاهی رسیدند. 
در روایتی آمده است که مردم به دلیل علاقه بسیار زیاد به او ، جـسدش را سوزاندند و خاکستر آن را قسمت کردند و هر کس ذره ای از آن خـاکستر را برداشت و همراه خود نگه داشت .
مدت حکومت فـری یـاپـت 15 سال یعنی از سال 196 تا 181 قبل از میلاد بود . تاریخ در گذشت او نیز 181 قبل از میلاد بود.

سلسله ی اشکانیان : پادشاهی فرهاد یکم ( اشک پنجم )

 فرهاد یکم ( اشک پنجم ) پنجمین شاه اشکانی ( ح۱۷۶- ح۱۷۱ پ.م ). فرهاد اول پسر بزرگ فری یاپت بود . اگرچه برادر کوچکترش « مهرداد » در شجاعت و جنگاوری برتری زیادی نسبت به او داشت، اما مجلس بزرگان اشکانی ( مجلس مهستان )، نظر به ارشدیت فرهاد، تنها او را لایق جانشینی پدر دانست.
به هر حال او برادرش را در کار حکومت دخالت زیادی می داد .

فرهاد اول توانست بر ناحیه مازندران کنونی غلبه یابد ، که تا آن زمان یکی از ایالات سلوکی بود ، و آن را به مملکت خود منضم کرد. اما سلوکیان که درگیر گرفتاریهای غربی بودند به این مسئله توجه چندانی نکردند ، پس از آن فرهاد اول موفق شد ری و قزوین را که سلوکیان در آن دارای استحکامات بسیار قوی مانند قلعه آپامه آ، در حدود دوشان تپه بودند ، نیز تسخیر نماید و این نشانگر قدرت بسیار او بوده است .
وی تپورستان را تسخیر کرد و طایفه مردها را مجبور نمود که دربند دریای خزر و راهی را که از خراسان به ماد می‌رفت حفظ کنند. 
این شاه شهر خارکْسْ را در ری بنا نهاد. خارکس را بعضی با دربند دریای خزر و برخی با شهر ستانک تطبیق داده‌اند. عقیده آخری مبنی بر این است که ایزدور خارکسی ( یکی از جغرافی دانان قدیم ) نوشته ‌است. وطن او خارکْس در وسط کوههای البرز واقع است. دربند دریای خزر را با سر دره خوار تطبیق کرده‌اند.
فرهاد یکم پیش از مرگ علی ‌رغم داشتن فرزند پسر، برادر خود مهرداد را به جانشینی معین کرد. درگذشت فرهاد اول در سال 174 قبل از میلاد بوده و به مدت 7 سال از سال 174 تا 181 قبل از میلاد حکومت کرد .

سلسله ی اشکانیان : پادشاهی مهرداد یکم ( اشک ششم )

 مهرداد یکم ( اشک ششم ) ششمین پادشاه اشکانی است. ( تاریخ حکومت از ۱۷۱ تا ‎۱۳۷-۱۳۸ پیش از میلاد). و پس از برادرش فرهاد یکم به شاهی رسید. فرهاد یکم با اینکه دارای فرزندان پسر بود برادرش مهرداد را به جانشینی برگزید. مهرداد یکم و فرهاد یکم فرزندان فریاپت هستند.
او بانی عظمت و اقتدار دولت اشکانی گردید. رشادتهای او موجب شد تا برخی از سرزمین‌ها را از سلوكیان که به واسطه جنگ با رومی‌ها و یهودی ها ضعیف شده بودند بگیرد.
مهرداد در ابتدا مرو را از باختری‌ها گرفت و سپس آذربایجان را از امرای محلی كه در آنجا استقلال یافته بودند خالی کرد. پس از آن به خوزستان و پارس و بابل پرداخت و بعد به هند رفته ، قطعه‌ای را تا رود جِلُمْ به کشور خود ضمیمه كرد. به این ترتیب دولت پارت وسعت قابل توجهی پیدا کرد. 


در اين زمان، دولت سلوکی در آشوب به‌سرمی‌برد. پادشاه سلوکی، آنتيوخوس چهارم اپيفانوس که توانسته بود مصر را فتح کند، به دستور روم، قدرت جديد مديترانه، مجبور به ترک مفتضحانه آنجا شده بود. تلاشهای او در به ‌دست‌ آوردن دوباره‌ی قدرت در ايالات شرقی ( ماد و عيلام ) نيز کمابيش ناموفق بود و فقط توانسته بود يکی از سردارانش به نام تيمارخوس را به حکومت ماد بگمارد.
مرگ آنتيوخوس چهارم در سال 164 پ م در گابه ( جی، اصفهان ) باعث بروز درگيری‌هايی در امپراتوری سلوکی برسر جانشينی او شد. در آخر سلطنت سلوکی به دمتريوس دوم تعلق پيدا کرد که در زمان او، جنگ‌های مهرداد برای کسب ماد و بين النهرين اتفاق افتاد. در اين مدت، مهرداد توانسته بود با گسترش قدرت خود در شرق، به ايالت درنگيه ( زرنج ) نيز دست پيدا کند و در شمال غرب، قدرت خود را بر تپورستان ( تبرستان يا مازندران امروز ) اعمال کند. در اين زمان، سلطنت بلخی-يونانی «‌ اوتيدم ‌» نيز به دو قسمت تقسيم شده بود و شاخه‌ی شرقی آن در زير حکومت دمتريوس، پسر اوتيدم، در شمال هند حکومت می‌کرد، در حالی ‌که در خود بلخ، غاصب جديدی به نام اوکراتيدس، حکومت را به چنگ آورده بود. مهرداد اول در اين زمان اقدامی برعليه پادشاهان يونانی بلخ نکرد و تنها به مستحکم کردن مرزهای شرقی خود پرداخت.

در اين زمان، خبر حمله سکاها به مرزهای شمال شرقی به غرب کشور رسيد. مهرداد خود با قسمتی از نيروهايش به پارت بازگشت تا برعليه سکاها ايستادگی کند و اختيار نيروهای غربی را به سرداران و اشراف داد. اين مسئله به عنوان نخستين نمونه‌ی دخالت اشرافيان پارتی در اداره حکومت اشکانی، مورد توجه خاص است. لشکريان پارت در سال 141 پ م، سپاهيان کامناسکرس، پادشاه عليمائيد، را که به آپاميا حمله کرده بودند شکست دادند و شهر شوش را به تصرف درآوردند و به نام مهرداد سکه زدند.

در سال 140، دمتريوس دوم، پادشاه سلوکی، به درخواست يونانيان بابل، به بين‌النهرين حمله کرد و خيال داشت که قدرت سلوکی را به اين منطقه بازگرداند. لشکريان دمتريوس در 139 از پارتی ها شکست سختی خوردند و شخص پادشاه سلوکی به اسارت درآمد و به هيرکانی ( گرگان )، نزد مهرداد فرستاده شد. مهرداد که می‌دانست خواهد توانست از وجود دمتريوس استفاده کند، او را در دربار خود نگاه داشت و دخترش « گلگونه » ( روذوگونه در يونانی ) را به ازدواج او درآورد. 
مهرداد اول، بزرگترين فاتح اشکانی، در سال 138 پ م در گرگان درگذشت و سلطنت را به پسر ارشدش فرهاد دوم واگذار کرد.
سلطنت مهرداد، آغاز دولت اشکانی به معنی يک شاهنشاهی بود و اقدامات او در اداره کشور و بخصوص سياست‌های او در مورد يونانی‌ها، الگويی برای جانشينان او شد. مهرداد یکم نخستین شاه اشکانی بود که مانند شاهان هخامنشی خود را شاهنشاه خواند.

سلسله ی اشکانیان : پادشاهی فرهاد دوم ( اشک هفتم )

فرهاد دوم (اشک هفتم) هفتمین شاه ایران از دودمان اشکانی است. وی پس از پدرش مهرداد یکم به تخت نشست. آغاز سلطنت فرهاد دوم مقارن بود با حمله قبايل صحراگرد از طرف شمال شرق به شاهنشاهی اشکانی. از طرف ديگر، آنتيوخوس هفتم، برادر دمتريوس که زندانی اشکانيان بود، به خيال بازپس‌گيری بابل و ماد، به ايران لشکر کشيد. اقدام اوليه‌ی آنتيوخوس موفقيت‌آميز بود و بعد از شکست دادن نيروهای پارت در سه جنگ، موفق به تسخير بابل و ماد شد. فرهاد دوم ظاهرا به هدف وقت‌کشی، وارد مذاکرات صلح با آنتيوخوس شد که شرايط غير قابل‌ قبولی نظير قبول برتری سلوکيان را درخواست می‌کرد. فرهاد دوم مذاکرات را به تاخير انداخت و در همين حال، به استخدام سربازان مزدور از بين سکاها دست زد. 
در اين زمان، آنتيوخوس که درصدد گذراندن زمستان 129 پ م در ماد بود، سربازان خود را در سراسر اين ايالت پخش کرد و خورد و خوراک آنها را به دوش اهالی محلی گذاشت. جاسوسان و ماموران فرهاد نيز در حال تحريک اهالی ماد به شورش عليه سربازان سلوکی بودند. از طرف ديگر، فرهاد، دمتريوس دوم را با سربازان پارتی به سوريه فرستاد تا به طرح ادعای خود بر سلطنت سلوکی، موقعيت برادرش آنتيوخوس هفتم را ضعيف کند.

در آخر، ظلم‌های آتانئوس، فرماندار سلوکی و اقدامات مامورين فرهاد، باعث شد که اهالی ماد به قتل عام سربازان سلوکی دست بزنند و باقيمانده لشکر آنتيوخوس نيز به دست نيروها پارتی از ميان برداشته شوند. در اين جنگ، آنتيوخوس به قتل رسيد، ولی فرهاد جسد او را با احترام به سوريه فرستاد. اين، آخرين اقدام سلطنت سلوکی عليه اشکانيان به شمار می‌رفت و بعد از اين، پادشاهان سلوکی که از جانب شرق با شاهنشاهی اشکانی و از جانب غرب با رومی‌ها در برخورد بودند، به پادشاهانی محلی در سوريه تبديل شدند. 


نقشه فرهاد در اين زمان، حمله به سوريه و فتح اين ايالت مهم بود، اما شورش سربازان سکا که برخلاف تصورشان، بدون امکان غارت مجبور به ترک لشکر پارتی شده بودند، اين نقشه را متوقف کرد. فرهاد دوم حاکمی به نام هيمروس را به حکومت بابل منصوب کرد و اين حاکم، تمام يونانيانی را که از آنتيوخوس طرفداری کرده بودند کشت يا به بردگی در ماد فروخت.
خود فرهاد برای جنگ با سکاها به ماورالنهر رفت، اما سربازان سکا که از دريافت نکردن مزد محروم شده بودند، به جنگ با فرهاد پرداختند و حتی به بين‌النهرين نيز حمله کردند. فرهاد و مزدوران مقدونی که از سپاهيان آنتيوخوس به او پيوسته بودند، در جنگ با سکاها شکست خوردند و فرهاد دوم در سال 128 کشته شد.

سلسله ی اشکانیان : پادشاهی اردوان دوم ( اشک هشتم )

 اردوان دوم ( اشک هشتم ) هشتمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. در سالهای ( ح۱۲۸- ح۱۲۳ پ.م ).
او عموی فرهاد دوم بود و پس کشته شدن او به دست سکاها، بر تخت شاهی نشست. اردوان دوم مجبور به ادامه مقابله با قوم سکاها که در منابع چینی بنام ( یوئه‌چی ) هستند شد. این قوم بر اثر فشار هونها به سوی ایران رانده شده بودند. بر اثر فشار آنها دولت باختر به هند منتقل گردیده، بعد از شصت سال منقرض شد و یوئه‌چی‌ها در باختر دولتی تأسیس کردند كه در تاریخ موسوم به کوشان است.

در همين زمان ( 130-135 پ م )، صحراگردانی که متشکل از چند قبيله مختلف، شامل سکاها و تخاری ها، بودند و در منابع چينی با عنوان «يوئه-چی» شناخته می شوند، به حکومت يونانی بلخ حمله کردند و اين سلسله را که آخرين مقاومتگاه يونانيان در شرق محسوب می شد، نابود کردند. به نظر 
می آمد که هجوم صحراگردان در حال نابودی همه قدرتهای فلات ايران بود. 
اردوان نيز در اين زمان در جنگی با سکاها کشته شد و سکاهای مهاجم با شکست دادن اشکانيان در شرق، به طرف جنوب حرکت کردند و قسمتی از آنها در شهرب درنگيه ( زرنج ) ساکن شد و آنرا به نام خود، سکستان (سيستان) نامگذاری کرد.
اين نفوذ سکايی در داخل خاک ايران، اثرات فرهنگی زيادی داشت که در بوجود آمدن عصر پهلوانی و ادبيات حماسی نقش بزرگی را ايفا کرد.
بعد از اردوان وظيفه غلبه بر سکاها و دوباره مستحکم کردن قدرت اشکانی به پسرش مهرداد دوم ( اشک نهم )، واگذار شد.

مهرداد دوم یا مهرداد کبیر(اشک نهم)

نهمین شاه ایران از دودمان اشکانی است که از حدود ۱۲۳ تا ۸۷ پ.م سلطنت کرد. لقب کبیر را به دلیل مقتدر بودن و نظم و سازمان دادن به امور ایران به او داده‌اند. وی هنگامی به شاهی رسید که ایران از هر سو آماج تهاجم اقوام مختلف شده بود. مهرداد با دلاوری و درایت تمام نواحی اشغال شده را پس گرفت و مرزهای ایران را در شرق تا کوههای هیمالیا و در غرب تا میان‌رودان رساند. در زمان پادشاهی او ایران و رومهم‌مرز شدند. وی همچنین به اوضاع داخلی ایران نظم و سازمان داد و اقتصاد شکوفایی را پایه‌ریزی کرد.

در پایان زندگی مهرداد دوم(حدود ۸۷ پ.م) در شرق و غرب تهاجماتی صورت گرفت. تیگران(Tigranes) شاه ارمنستان از مرگ مهرداد بهره جسته و بخش شمالی بین‌النهرین را تصرف کرد. در این زمان گودرز که در زمان مهرداد دوم در بابل قیام کرده بود برای مدت کوتاهی به شاهنشاهی رسید. اُرُد گودرز را از حکومت انداخت و پس از دوره کوتاهی سیناتروک بر جای او به شاهنشاهی نشست.

سیناتروک یا سنتروک(اشک دهم)

دهمین شاه ایران از دودمان اشکانی است(۷۶ یا ۷۵- ۷۰ یا ۶۹ ق.م). او پسر مهرداد یکم و برادر فرهاد دوم است.

سیناتروک یک سال پس از درگذشت مهرداد دوم بر تخت شاهی نشست. هنگامی که وی به تخت نشست شخصی پیر و ناتوان بود و دولت اشکانی نیز درگیر منازعات بین شاهزادگان و سران خاندانها بود. تیگران ارمنی از این فرصت استفاده کرده، آذربایجان را متصرف شده و جلگهفرات را غارت کرد. وی علاوه بر این به باقی‌ماندهٔ قلمرو سلوکیان نیز دست‌اندازی کرده و خود را شاهنشاه خواند.

فرهاد سوم(اشك یازدهم)

یازدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(۷۰ یا ۶۹- ۵۸ یا ۵۷ ق.م). او فرزند سیناتروک بود و پس از پدرش به شاهی رسید. در زمان او جنگهای ممتد ایران و روم آغاز شد. در دوران پادشاهی او اشکانیان سرزمینهای زیادی را در غرب و همچنین در شرق از دست دادند.

رومیان فرهاد را تحریک به لشکرکشی به ارمنستان کردند. در آن زمان پومپه که یکی از سران حکومت سه نفره روم بود وارد آسیای صغیر شده بود. پومپه نیرومندی ارمنستان و تیگران شاه ارمنستان را جدی تلقی کرد، سفیری به ایران فرستاد و به فرهاد سوم پیشنهاد لشکرکشی به ارمنستان را داد. او تعهد کرد که در صورت انجام این کار دو شهر كُرْدُونْ و اَدیابن (این دو ولایت قسمتی از آسور قدیم بودند) از آن ایران خواهند شد.

فرهاد با سپاهی انبوه و به همراه پسر ارشد تیگران و شاهزاده‌های ارمنی كه در دربار ایران بودند به ارمنستان حمله برده اَرتاكساتا را محاصره نمود و تیگران به كوستان‌های اطراف فرار كرد. شاه ایران پس از فرار تیگران و سپاه او خود را پیروز دانسته و بازگشت. تیگران پس از شنیدن خبر بازگشتن فرهاد به کشورش ارمنستان بازگشت و سپاه ایران که محاصره ارمنستان را بر عهده داشت پراکنده شد. این پیشامدها و جنگ و گریزهای بین فرهاد و تیگران به پومپه فرصت داد تا ارمنستان را به تصرف درآورد، ولی به پیمانی که با فرهاد بسته بود عمل نکرد و افزون بر این فرهاد را شاهنشاه نیز نخواند. این کارهای او باعث تشدید خطر وقوع جنگ میان ایران و روم شد. پومپه که جنگ با ایرانیان را صلاح نمی‌دید تا زمانی که در آسیا بود با اشکانیان مدارا می‌کرد ولی درخواست فرهاد از رومیان که رود فرات را مرز میان ایران و روم بدانند برآورده نشد. از سوی دیگر پومپه با پارس، خوزستان و آذربایجان ارتباط برقرار کرده و دست به تحریکات زد که علیه شاهنشاهی اشکانی بود.

فرهاد سرانجام به دست دو پسر خود به نام‌های مهرداد و اُرد مسموم شد.

مهرداد سوم(اشک دوازده‌ام)(به لاتین:Mithridates III)

دوازدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(۵۸ یا ۵۷- ۵۶ پ.م). او فرزند فرهاد سوم بود و پس از اینکه به همراه برادر کوچکتر خود اُرد پدر خود را مسوم کرد به جای او بر تخت شاهی نشست. فرمانروایی او دوام چندانی نیافت. به خاطر سخت‌گیری و سفاكی او نجبا و مردم بر او شوریدند و اُرُد را بر تخت نشاندند. مهرداد نزد گابی‌‎نیوس والی روم در سوریه رفت و در ابتدا والی مزبور این موقع را بهانه مناسبی برای دخالت در امور ایران پنداشت، ولی به زودی متوجه امور مصر شده و از خیال همراهی با مهرداد که بهانه‌ای برای دخالت در مسایل ایران بود منصرف گردید.